نوشته شده به دست تیموررضائی شهریور
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم / میگویمت از دور دعا ، گر برسانند . تو پشیمون شدی من دیگه صندوقچه ی دردم / سخته اما باورش کن من دیگه بر نمی گردم . عشق اگر با عفت توأم شود گوهری است گرانبها و در عشق فاصله بین خطا و پاکی یک بوسه است . زندگی هنگامه ی فریادهاست / سرگذشتی در گذشت یادهاست / زندگی تکرار جان فرسودن است / رنج ما تاوان انسان بودن است . شعر عاشقانه روزی به دنبال گلی راهی شدم از این کویر / آن گل نگو خار کویر بود و منم یارش شدم / از غم دل همراهش شدم / آن تیغ اول را که زد بر چشم من / گفتم که سهل باشد برای عشق من / چون تیغ دوم را بزد بر چشم من / گفتم کز او خرده مگیر که گل با خارش گل است / تیغ آخر را که زد بر قلب من / گفتم که ای معشوق من ، این جوانمردی نبود در حق من / گفتم چرا زین گونه بر قلبم زدی / گفتا اگر عاشق شدی ، زخم دلم خواهی خوری / این را که گفت آن گل به من / دیدم که بر قلبم نهاد از جانب خود گل به من . نظرات شما عزیزان: |
درباره وبگاه آرشیو مطالب نویسندگان |